من نه تنها بیماری ام را پنهان نمیکنم بلکه درباره ی ام.اس به دیگران توضیح میدهم.
من آذر همايون پور هستم
از مهر سال ٩٠ درگير بيماري ام اس هستم .
در ابتدا هيچ چيز از اين بيماري آزارم نميداد به جز يك جمله ی پزشك كه گفت، "ديگر نميتوانم ورزش حرفه اي انجام بدهم" ؛ بايد بگویم ساعت ها براي اين جمله اشك ريختم و گفتم خدایا، چرا من!؟
من تمام مراحل درمان اوليه را تنها سپري كردم، چون ميخواستم اگر موضوعي هم هست اول خودم متوجه بشوم؛ حس ميكردم آنقدر قوي هستم كه بتوانم با خودم كنار بيایم، ولي بعد از اينكه خانواده ام فهميدن در ابتدا ترحم را بهمراه داشتند تا این که كم كم با این قضيه کنار آمدند.
در روزهای ابتدایی، با خودم زياد حرف ميزدم و ميگفتم "حالا اتفاقیست که افتاده، وقتي غصه بخوري، برات بدتره" ؛ من ورزشكار حرفه اي بودم، يک بسكتباليست؛ ولي بالاخره يک روز بايد ورزش بسكتبال را کنار میگذاشتم و ورزش ديگری را پيش ميگرفتم که بالاخره زمانش رسید.
بعد بيماري ورزش شنا را انتخاب کردم و استقامت و اعتماد به نفس خودم را بیشتر کردم.
 سعي كردم رشته تحصيلي تربيت بدني را به صورت علمي ادامه بدهم و با اينكه تحصیلات مقطع كارشناسي ام رشته رياضي بود؛ تربيت بدني بيومكانيك ورزشي را در مقطع کارشناسی ارشد ادامه دادم و در نهایت حس ورزش را در وجودم زنده نگه داشتم.
 ورزش و تمام موفقيت هايی كه با آن داشتم و دارم باعث شد به این موضوع ايمان بیاورم که هيچ چيز غير ممكني وجود ندارد  و همین باعث شد که مدتی بعد از بيماري ، رشته بسكتبال حرفه اي را نیز ادامه بدهم و اعتقاد دارم كه حالم راخيلي بهتر کرده است .
من خيلي از موفقيت هایم را چه از نظر تحصيلي و چه از نظر شغلي، بعد از ام.اس بدست آوردم و نه تنها اين بيماري را سدي در جهت پيشبرد اهدافم نديدم، بلكه وجودش مثل يک محرك باعث شد پيشرفت بيشتري نیز داشته باشم. 
زیرا قرار نبود و قرار هم نيست كه من كم بياورم، من هميشه از آن حداقل یک قدم بايد جلوتر باشم.
در كنار ورزش، خانواده و دوستان خوبم نیز بودند كه لطف داشتند و هميشه قوت قلبم بودند و هستند و اين بيماري  را هرگز در ذهن من بزرگتر نكردند.
 من هيچوقت از اينكه كسي متوجه بیماری ام شده باشد ناراحت نشدم و حتی گاهي اوقات خودم راجع به بيماري ام.اس با دوستانم صحبت كردم تا به آنها نیز روحيه بدهم و متذكر بشوم كه چقدر ميشود با وجود داشتن بيماري باز هم فعال بود و اينكه هيچ چيزي روي زمين وجود ندارد كه انسان را متوقف كند، حتي عدم سلامتي كامل.
در كنار اين ها، هرگز بيماري خودم را آنقدر بزرگ نديدم كه هر لحظه به فكرش باشم و درباره اش  حرفي بزنم  تا ترحم اطرافيان را برانگيخته کنم .
من به دليل مشغله زندگی شوربختانه  نتوانستم زیاد از زحمات دوستان و برنامه هایشان در جمعيت امید بهره مند باشم، ولي اخيراً سعي ميكنم از جلسات دورهمي كوه و ورزشي بيشتر استفاده كنم و اگر حضورم باعث اميد و انرژي بقيه دوستان باشد قطعا دوست دارم كه اين مهم اتفاق بيافتد.
در این میان دوست دارم به دغدغه اشتغال جامعه بيماران ام .اس خصوصاً جواناني كه همگي تحصيل كرده اند تا يک روز بتوانند استقلال مالي داشته باشند و ناگهان در اوج آن همه آرزو درگير بيماري شدند و نميتوانند وارد بازار کار بشوند اشاره ای  بکنم ؛ بیماران ام‌.اس توانا هستند و همين اشتغال ميتواند دغدغه ان ها را كمرنگ كند و كمتر به بيماري بها دهند. بنابراین ما باید به  مشاغلی كه در توانمان هست هدایت شویم.
 در نهايت  تشكر ميكنم از همه انسانهايي كه وسعت دل هایشان مرزي را نميشناسد و همه جا حضور دارند و تلاش ميكنند تا همگي احساس بهتري را به زندگي داشته باشيم و از زندگي و زيبايي هایش لذت ببريم.


Facebook    Google    LinkedIn    Twitter

برچسب ها

  

فرم همراهی

سفارش قلک

تخلیه قلک

بنر همدردی